نکاتی جالب ازگوشه کنار تاریخ (برخی از مأخذ ها ازمطبوعات قدیمیست) 1-نرون یکی از امپراطوران رم در حدود 37 سال بعد ازمسیح جزء زمامداران دیوانة تاریخ است که اعمالش اکثراً غیرعادی بود .وی که میپنداشت , بهترین خواننده و چنگ نواز است , به اطرافیان میگفت هیچ چیز مثل شعله های آتش مرا به هیجان نمی آورد که خوب چنگ بنوازم و خوب بخوانم . دراین اندیشه , در 19 ژوییّة سال 64 میلادی به سربازان خود دستورمیدهد , رم راآتش بزنند و چون خانه ها و بنا های آن زمانها اکثراً از چوب و پوشال بود شعله های آتش بسرعت تمام شهررا فرامیگیرد .آنگاه بر یک بلندی مشرف بررم رفته , ضمن تماشای شهر در حال سوختن با نواختن چنگ ,به خواندن بعضی از اشعار "همر" که در مورد سوختن شهر تروا بود می پردازد. 2-دیو جانس ( دیو ژن ) – (323-412) از فلاسفة یونان بود در آتن به تحصیل این علم پرداخت . عقاید عجیبی در مورد ساده زیستن داشت و با افراط در این عقیده شبها در یک خمره میخوابیدو روز هاچراغی در دست در شهر می گشت . می پرسیدند دنبال چه میگردی؟ میگفت : انسان . که مولوی در باره اش میفرماید : دی شیخ با چراغ همی گشت شهر کزدیو و ددملولمو انسانم آرزوست اسکندر از کنارش می گذشت . به او گفت : چیزی از من بخواه . گفت : میخواهم بگذری چون جلوی آفتابرا گرفته ای . 3-در اوائل قرن 12 هجری , اشرف افغان , که از طرف سلطان محمّد گورکانی پادشاه هندوستان حمایت میشد , با قوایی به ایران حمله کرده سلطنت شاه اسماعیل صفوی را منقرض و هفت سال به ایران سلطنت , با ظهور طهماسب قلی خان افشار معروف به نادر و پس از شکست های پی در پی از نادر در سال 1142 شاه سلطان حسین را که در زندان بود کشته فرار میکند. هنگامیکه نادر با قوای اشرف می جنگید , پیر مردی را دید سوار بر اسب که چون شیر ژیان می غرّد و باشجاعت عجیب درکاب او شمشیرمیزند. به او نزدیک شد و گفت اینهمه شجاع هستی , در هنگام حملة اشرف کجا بود ِی؟ پیرمرد همانطور که درحال جنگیدن بود گفت : نادر من بودم ولی تونبودی. 4-اکثراً در تصاویری که ازناپلئون مانده , او را سوار بر اسب سفید می بینیم که خود شرح حالی دارد . ناپلئون با فتحعلیشاه مکاتباتی داشت که این جمله در مکاتباتش جالب است : شنیده ام تو همیشه در حرمسرا هستی , در حالیکه من بیشتر او قات در جبهة جنگم و هدایایی برای فتحعلیشاه فرستاد , که احتمالاً در موزه های میراث فرهنگی حفظ شده فتحعلیشاه هم چند اسب سفید برای او فرستاد. ناپلئون در یکی از صحبت هایش با اطرافیان گفته بود : بعد از سوار شدن بر اسب های ایرانی فتوحاتم آسانتر شد , چون این اسب ها باشجاعت بی نظیر در جنگ ها پیش میرفتند و در واقع آنها مراجلو میبردند , در حالیکه اسب های فرانسوی که قبلاً سوار می شدم با شنیدن اوّلین صدای توپ پس میزدند و بسختی میتوانستم آنها را وادار به حرکت کنم . cyrusamirmansouri@yahoo.com
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesارديبهشت 1391فروردين 1391 اسفند 1390 Authorsسیروس امیرمنصوریLinks
ردیاب خودرو
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump |